روبرت گانتر: «باید بپذیریم که ذهن قوی، از ضرورتهای تصمیمگیری قوی است.»
۱
حافظهٔ خوب
همیشه شنیدهایم که میگویند کسی که گذشته را به یاد نمیآورد، مجبور میشود آن را تکرار کند. منظور از این جمله، استفاده از روشهای تقویت حافظه و تلاش برای به خاطر سپردن حجم بیشتری از آمار و ارقام نیست؛ بلکه تلاش برای شکل بخشیدن به یک ساختار و طبقهبندی ذهنی است.
۲
تواناییهای فکری
توسعهٔ تواناییهای فکری یکی از زیرساختهای لازم برای تصمیمگیری قوی است. صِرف انباشت دانش و اطلاعات راهحل مناسبی برای تصمیمگیری نیست. باید این توانمندی را در خود پرورش داد که مواد اولیهٔ ذهن را در یک ساختار مناسب هضم کرد. یکی از مهمترین ضعفهای ما در هنگام تصمیم گرفتن، نداشتن یک ساختار مناسب برای محتوای ذهنمان است. ما -بنا به طبیعت خود- غالباً از انجام کارهایی که به تمرکز ذهنی نیاز دارند طفره میرویم. اگر زمانی را در روز برای انجام کاری هزینه نمیکنید که به تمرکز ذهنی نیاز دارد، شما فقیر هستید. به قول یک کارآفرین، با جسمتان کار میکنید و نه با ذهنتان.
۳
ذهن مرتب
بکوشید ذهن مرتبی داشته باشید و دانش و تجربهٔ شما شکل آشفته و درهم ریخته به خود نگیرد. برای این کار، کافی است بعد از هر تصمیمگیری یا بعد از هر تجربهای، فرصتی هر چند کوتاه برای مرور آنچه گذشت و نیز نقاط قوت و ضعف تصمیمگیری خود در نظر بگیرید. با این کار مطمئن باشید در آینده، هنگام نیاز، تجربیات گذشتهتان را به خاطر خواهید آورد.
۴
برنامهٔ روزانهٔ نوشتن
نوشتن میتواند یکی از مفیدترین اقدامها برای نظم بخشیدن به آشفتگیهای ذهن باشد. تدوین یک برنامهٔ روزانه برای برونریزی محتوای ذهن آن را از شکلی مبهم و آشفته به ساختاری منظم و ملموس تبدیل میکند. ایدههایی برای نوشتن پیشنهاد شده، از سه صفحهٔ صبحگاهی تا یک صفحه گزارش و آزادنویسی و… . آنچه اهمیت دارد گنجاندن اقلکم یک گزینه در برنامهٔ روزانه است. و همواره این نقلقول را به یاد داشته باشیم که:
«کمرنگترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارتر است.»