۱
افسانهٔ قدیمی ازوپ را در مورد شیری که در اطرافش پشهای وزوز میکرد و او را نیش میزد، شنیدهاید؟
در این داستان پشه برای شیر رجزخوانی میکند و صورت او را نیش میزند و شیر برای مقابله با پشه آنقدر صورت خود را چنگ میزند تا سرانجام خونینومالین تسلیم میشود.
۲
داستانی از روم باستان هست که میگوید روزی کاتوی کوچک در حال بازدید از حمامهای روم بود که ناگهان کسی به او ضربه زد؛ از آن برخوردهای تصادفی که اگر به کسی بخورد که روزی بدی را سپری کرده باشد به یک دعوای تمامعیار تبدیل میشود. اما هنگامی که نزاع به پایان رسید و کاتو توانست خودش را جمع کند، به سادگی و به شکل معمول عذرخواهی طرف مقابل را نپذیرفت. او گفت: «به یاد نمیآورم که ضربهای خورده باشم.» او علاوه بر رد عذرخواهی، از کینهتوزی نیز خودداری کرد.
۳
زمانی لینکلن گفت اگر بخواهید سر هر مسئلهای متوقف شوید و به هر حملهای پاسخ دهید، همین الآن باید شکست را بپذیرید. دیگر هرگز کاری را به پایان نمیرسانید و مطمئنا هرگز خوشحال نخواهید بود و در نتیجه آنها پیروز خواهند بود.
۴
یکی از تواناییهای شگفت حافظه این است که میتواند آگاهانه فراموش کند. این مزیت حافظه را میتوانیم جدی بگیریم.
گاهی طغیان خشم و نفرت باعث میشوند از هدف و مسیر اصلی دور شویم.
به بیان رایان هالیدی، ما باید توانایی نادیدهگرفتن، تحمل کردن و فراموش کردن را در خود افزایش دهیم. نه فقط در مورد اقدامات ظالمانه از سوی افراد پرخاشگر، بلکه در مورد اشتباهات ناخواسته و کوچک افرادی که دوستشان داریم یا به آنها احترام میگذاریم، تا مبادا چون شیر داستان ازوپ بیشتر از یک نیش کوچک به خودمان آسیب بزنیم.
و همواره حواسمان باشد که بهندرت تندمزاجی به تصمیمهای خوب منتهی میشود.