تصمیمگیری
اگر ذهنمان را هم با دانش تصمیمگیری پُر کرده باشیم، این دیدگاه به تنهایی کیفیت تصمیمگیری ما را بهبود نمیبخشد.
تصمیمگیری یک مهارت همهجانبه است. سایر توانمندیها هم باید پابهپای دانش ما در این حوزه ارتقا پیدا کند. نیاز است پیوسته دانشمان را بهروز کنیم. در میدان عمل مهارت خود را بیازماییم جدای از اینکه چه نتیجهای میتواند داشته باشد. هوش مصنوعی را دنبال کنیم و سطوح پایین تصمیمگیری را به این تکنولوژی بسپاریم. سبد مطالعاتیمان متنوع باشد هر چند در ظاهر مرتبط به نظر نرسد. ناچار هستیم اشتباه کنیم و به بررسی سیستماتیک فرآیند تصمیمی که گرفتهایم بپردازیم.
زیاد دور نرویم و یک عامل خیلی بدیهی که همهمان هر لحظه با آن سروکار داریم، مثل اکنون: احساسات و عواطف.
گریزی نیست، هر چهقدر هم که بکوشیم کمتر نقش این عامل را نادیده بگیریم، گویی بیشتر تأثیر میپذیریم. هر تصمیم در ذات خود با احساسات و عواطف عجین شده است. چالش ماجرا اینجاست که چگونه خود را مدیریت کنیم که نهایتاً جنبه مثبتشان بر روند تصمیمگیری ما تأثیر بگذارند.
به بیان روبرت گانتر، نوسانات عاطفی، از جمله عواملی است که در کاهش کیفیت تصمیمگیری نقش بهسزایی دارند. کسانی که به سرعت کنترل بر خود را از دست میدهند، به ندرت میتوانند به تصمیمگیران موفقی تبدیل شوند. همواره بکوشید احساسات و عواطف خود را کنترل کنید. به گونهای به مشکلات و مسائل نگاه کنید که انگار از خارج ماجرا به آن نگاه میکنید. به این روش کمتر ممکن است تأثیرات عاطفی جهتِ تصمیمگیری شما را تغییر دهند. سعی کنید در شرایطی که عواطف و احساسات شما تحریک شده است، تصمیم نگیرید.
به وقت تصمیمگیری:
آیا سنگبنای احساسات و عواطف شما پابرجاست؟