۱
موفقیت، مدعیان زیادی دارد. اما شکست، بیصاحب و یتیم است.
۲
گاهی آدم این احساس را دارد که کسبوکارش در مسیر توسعه و سودآوری است. به خودش میبالد و افتخار میکند. غافل از اینکه گاهی یک روند پنهان در کار است که میتواند کسبوکار را در سراشیبی سقوط قرار دهد.
۳
جنگ تروا، یکی از بزرگترین جنگها در اسطورهشناسی یونان است. مردم سرزمین تروا به این خیال که دشمن را شکست دادهاند و اسپارتیها هدیهٔ خود -اسب تروا- را پیشکش کردهاند، جشن گرفتند. اسب را داخل قلعه آوردند و شبانه به پایکوبی پرداختند. در تاریکی شب، اسپارتیها از دل اسب بیرون آمدند، شهر را تسخیر کردند و به آتش کشیدند.
۴
کسبوکار شوخیاش هم هزینه دارد. هر گاه خواستید الابختکی پیش بروید، ممکن است جدی شود، هزینه بردارد و جمعوجور کردنش آسان نباشد.
۵
مدتی پیش که در یک رستوران غذای همیشگی را سفارش دادم، مثل دفعات قبل نبود. بعد از اتمام غذایی که نیمه مانده بود، مسئول را صدا زدم و موضوع را مطرح کردم. گارد دفاعی به خود گرفت و اصرار داشت که همان کیفیت همیشگی است. از آنجایی که ادامهٔ مکالمه را بیهوده دیدم، پذیرفتم و بیرون آمدم. بارقهای به ذهنام فرود آمد. لرزیدم. به خود گفتم وقتی نقاط ضعف و قوت کار را ندانی، ممکن است پنهان از چشم تو کسبوکار آرامآرام سقوط کند.
در این فکر فرو رفتم که ممکن است مشتری ناراضی و بدون دادن بازخورد، شما را ترک کند و دیگر سراغتان نیاید. آیا او باید ما را بیابد و ما منتظر بمانیم او مشکل را مطرح کند؟
۶
گاهی بهترین دفاع، یک حملهٔ خوب است. شما آغازگر باشید. برای دریافت بازخورد از مشتریان و ارتباط با آنها پیشتاز باشید. منتظر نمانید، کسبوکارتان را -چه شخصی باشد، چه کوچک و چه یک سازمان بزرگ- با بازخورد مشتریان زیر ذرهبین قرار دهید. باور کنید هیچ دادهای میدانیتر و مفیدتر از مشتریانی نیست که از شما خرید کردهاند.
۷
پذیرا باشید. کسی که تصمیم میگیرد در کسبوکار فعالیت کند، باید یاد بگیرد گوشبهزنگ و منعطف باشد.
۸
گاهی یک نگرش تازه، یک سیستم تازه میسارد.