نسیم طالب:
پندار من در جایگاه کسی که درگیر اجرای کار عملی است، ریشه در این باور دارد که ما نمیتوانیم از کتاب به مسئله برویم، بلکه برعکس، باید از مسئله به کتاب برسیم. چنین رویکردی، بسیاری از دکانهای پرگویی را میبندد.
اگر بخواهم یک نقطهٔ کلیدی به عنوان مؤلفهای تأثیرگذار در روند رشد و توسعه در نظر بگیرم، ذهن است.
ذهن آدمی بنا به روند تکاملی خود چنین پرورش یافته تا برای دوری از خطر، ناحیهٔ امن را بجوید. همین امر گاهی رفتار و عمل ما را ناخودآگاه به سمتی سوق میدهد که در حفظ این ناحیهٔ امن بکوشیم.
ذهن ما ممکن است به شیوههای مختلفی بازیمان دهد تا از این منطقهٔ امن خارج نشویم.
یادگیری یک اقدام مهم در روند رشد و توسعهٔ فرد و سازمان است. در این گفته تردیدی نیست. با این همه، گاهی هم یادگیری ابزاری برای دوریگزینی از محیط واقعی و عملیاتی میشود.
رک و پوستکنده، فضای یادگیری امن است. باید خود و آموختههایمان را به بوتهٔ آزمایش بسپاریم.
یادگیری میتواند در یک مسیر اشتباه تقویت شود و همانند هر اقدام دیگری باید در روند کار عملیاتی، آزموده، بررسی و بهبود یابد.
به بیانی،آموخته را آزموده باید.
محققان هم دریافتهاند که مواجههٔ مستقیم و بیواسطه با واقعیت، بیشتر از آمار و ارقام میتواند انسانها را به برداشتن گامهای عملیاتی برانگیزد.