مقدمه
در نتیجهٔ آرایش غامضی از مولکولها روی رشتهٔ دیاناِی و همینطور تجربههای نخستین، من همیشه میدانستم که چیزهایی خواهم نوشت. این را هم میدانستم که یک تنبل درمانناپذیر هستم و مسئول تنش غریب میان نوشتن و تنبلی در من همین ترکیب است؛ تنشی که ساموئل بکت اینطور توضیحش میدهد: «نه چیزی هست که بگویی، نه چیزی که با آن بگویی، نه چیزی که از آن بگویی، نه توانی برای گفتن، نه میلی به گفتن، اما باید گفت.» به عنوان عضو قدرتمندی از ردهٔ لمیدگان میتوانم بگویم که بارِ این باید، چندان هم سنگین نیست. با این حال من هم آن خودم را دارم؛ لحظاتی که دلم میخواهد درخشش رو به زوال پوستم را دریابم. من جواب میخواهم. یا دقیقترش، یک جواب بزرگ. به روایتی، زندگی امتحانی است که فقط یک سؤال دارد: اصلاً چرا داری امتحان میدهی؟ گفتهاند «جای خالی را پر کنید» (که چه خوب هم به کلمه درآمده) و تو به فکر فرو میروی و بعد به صرافت میافتی که شاید درستترین جواب اصلاً وجود نداشته باشد. اما در نهایت، از آنجا که کلی زمان برای تأمل هست و تو هم میخواهی سالن امتحان را ترک کنی، زورت را میزنی و جای خالی را پر میکنی. جواب من، نه عمیق است و نه نغز: دارم امتحان میدهم چون جملهنویسی را دوست دارم و چون – خب، چه کار دیگری باید بکنم؟
(فقط روزهایی که مینویسم | آرتور کریستال | احسان لطفی | نشر اطراف)
پیشنوشت: از آنجایی که این خانه را جایی در نظر گرفتهام که اگر هیچ دستاورد و ارتباط و درآمدی هم نداشت، اقلکم در آن بتوانم مهارت «فکر کردن» را در خودم پرورش دهم، تصمیم گرفتم جملاتی را که بزرگان و مشاهیر و کمتر شناختهشدگان بیان کردهاند تا اگر روزی در حیات نبودند، دیگران از آن به عنوان مدخلی برای ورود به جهان ذهنی ایشان بهره ببرند، به تکاپو افتادم تا این جملات را اینجا بیاورم.
مسلماً، قرار نیست این جملات تار و پود ذهنمان را بهم ببافند و منبعی الهامبخش و سرچشمهای از امید شوند برای یک عمر زندگی، نه. اما اگر شما هم به اهمیت بازی پی بردهاید، این جملات را بازیهایی برای فکر کردن در نظر بگیرید و نه شاید بیشتر.
اصل مطلب
۱
روزی، اگر سنگ قبری داشته باشم و بتوانم چیزی بر آن حک کنم، اینها را خواهم نوشت:
هاروکی موراکامی
؟؟۲۰ – ۱۹۴۹
نویسنده (و دونده)
کسی که تا توانست راه نرفت
(از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم | هاروکی موراکامی | مجتبی ویسی | نشر چشمه)
۲
صنعتگر بزرگ اندرو کارنِگی زمانی پیشنهاد کرده بود که روزی روی سنگ قبرش بنویسند: «در اینجا مردی خوابیده که توانست انسانهایی تیزهوشتر و مستعدتر از خودش را در اطرافش گرد آورد».
(۵۳ اصل تصمیمگیری | روبرت گانتر | محمدرضا شعبانعلی | نشر نص)
پینوشت: این صفحه پیوسته به روز میشود.