این سناریو را تصور کنید:
در یک ویلای ساحلی چند روزی اقامت دارید. بعد از ماهها به استراحت میپردازید. از زیباییها لذت میبرید. از هوایی که تنفس میکنید تا منظرهٔ ساحل، همگی شما را به وجد میآورد. بدون استرس و دغدغههای زندگی روزمره کنار ساحل دریا قدم میزنید. یک روز همین که از ویلا بیرون میآیید تا طبق روزهای قبل کنار ساحل دریا پیادهروی کنید، اتفاقی غیرمنتظره شما را غافلگیر میکند. موجی عظیم -چیزی شبیه به سونامی- از دور میبینید که به سمت ساحل میآید. ممکن است دستپاچه شوید. دواندوان به سمت محل اقامتتان میدوید. با کلی وسیله روبهرو میشوید که گویی به همگی نیاز دارید. فرصت اندک است و شما توانایی و زمان کافی برای اینکه همه را با خودتان ببرید ندارید. سردرگم میشوید چون نمیدانید کدامیک را بردارید و ظرفیت شما تا برای چه میزان وسیله است. ممکن است از سردرگمی حواستان به زمان نباشد و امواج سهمگین شما و وسایلتان را زیر آب ببرد. و یا ممکن است فرار کنید و حسرت وسایلی را که میتوانستید با خود بیاورید را به دل بخرید.
یک تمرین:
کسانی که در سطح حرفهای فعالیت ورزشی میکنند، در تمرینات خود زمانی را به ذهن آزاد اختصاص میدهند تا بدترین شرایط را تصور کنند و واکنش یا اقدام خودشان را هم در ادامهٔ آن وضعیت تجسم کنند. این یک تمرین ذهنی جهت آمادگی ذهنی در لحظات دشوار است.
گاهی اوقات یک آمادگی ذهنی و روانی میتواند تا حد زیادی از شدت استرس و دستپاچگی بکاهد و به ذهن این فرصت را بدهد تا متناسب با وضعتی که با آن روبه رو است مناسبترین راه را پیش روی ما بگذارد.
نتیجهگیری:
اگر ارزشهایتان در زندگی مشخص نباشند، در لحظات دشوار تصمیمگیری ممکن است نتوانید اقدام مناسب را از خودتان نشان دهید. در دام واکنش به آن وضعیت میافتید و فرصتها از دست میروند.
در لحظات دشوار تصمیمگیری این ارزشهایتان هستند که به یاری شما میآیند.
این صرفاً یک تمرین ساده است. به ویلایتان و موج سهمگینی که به سمت شما میآید بازگردید. در آن لحظات چه اقدامی میکردید؟ ظرفیت شما برای حمل چه میزان وسیله است؟ کدام وسیلهها در اولویت هستند؟ اصلاً آیا به ویلا بازمیگشتید؟